Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران اکونومیست»
2024-05-05@06:53:26 GMT

مسخ‌ شدگی تدریجی

تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۵۶۶۹۲

مسخ‌ شدگی تدریجی

«جنگ جهانی سوم» در ادامه مسیر فیلم‌سازی هومن سیدی، تکمیل‌کننده تدریجی پازل روان‌شناسانه‌ای است که وی آن را در «مغزهای کوچک زنگ‌زده» مطرح کرد، در «قورباغه» مراحل آزمون و خطای آن را طی کرد و حالا اینجا در «جنگ جهانی سوم»، به یک بلوغ نسبی رساند.

جدیدترین ساخته هومن سیدی که به عنوان نماینده سینمای ایران به آکادکی اسکار معرفی شده است، برخلاف تمام آن چه تا امروز از این کارگردان مشاهده کرده‌ایم، یک درام روانشناختی است که در لایه‌های زیرین خود، انفعالات نفسانی کاراکتر را به عنوان محکی برای جریانات قصه قرار داده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فیلم، داستان کارگری به نام شکیب (با بازی محسن تنابنده) است که زن و فرزند خود را در زلزله از دست می‌دهد و به صورت تصادفی با دختری کر و لال به نام لادن آشنا می‌شود. در ادامه، این آشنایی هم‌زمان می‌شود با کار جدید او که در پشت صحنه یک فیلم مربوط به جنگ جهانی است. او که به عنوان یک کارگر ساده برای پشت صحنه این فیلم انتخاب می‌شود با بیماری بازیگر نقش هیتلر، برای بازی در این نقش انتخاب می‌شود و . . .

هومن سیدی در فیلم جدید خود، دو مولفه را به صورت موازی در پیش می‌گیرد: نخست ابعاد دراماتیک داستان است که به زندگی شخصی شکیب و اتفاقاهایی که برای او به وقوع می‌پیوندد مربوط است و بعد دوم که شکلی انتزاعی دارد، کنش‌مندی روانی کار و تثبیت گزاره‌های شخصیت‌شناسانه در کلیت اثر است و مهمتر از این دو رویکرد، تلاشی است که به ارتباط مفهومی و لازم و ملزومی این دو با یکدیگر پرداخته می‌شود.

در رویکرد نخست، فیلم می‌تواند به‌واسطه خرده‌داستان‌هایی که مطرح می‌کند و همگرایی این خرده‌داستان‌ها با پیرنگ اصلی داستان، لحظات درخوری را با ریتمی مناسب تهیه کند. آنچه اما شانیت فیلم را بیشتر می‌کند، تراز روانشناختی اثر است. در این فیلم، ما با کارگر ساده‌ای مواجه هستیم که مراتب تبدیل شدن او به هیولایی قصاص‌کننده، به آرامی به تصویر کشیده می‌شود. این کارگر ساده که در ادامه، برای بازی در نقش هیتلر پذیرفته می‌شود، در درون خود هیولایی دارد که با توجه به اکت‌های اطرافیانش، هشیار می‌شود و هر چه به فصل فینال نزدیک می‌شویم، شاهد تشدید این روحیه در او و به فعلیت رسیدن این خوی در وی می‌باشیم.

دنبال‌کنندگان سینمای سیدی، نمونه مشابه این تحلیل را در مغزهای کوچک زنگ‌زده مشاهده کرده‌اند؛ جایی که شاهین (نوید محمدزاده) پس از یک دوره طولانی زیست پائین‌دستی، ناخودآگاه خود را صاحب قدرت می‌بیند و عصیان می‌کند، اما چون فطرتا آدم کارهای بزرگ نیست، نمی‌تواند چشم بر روی مقولات احساسی زندگی خود ببندد. در اینجا هم شکیب، چنین کاراکتری دارد. زیست کارگری طولانی وی و روند قدرت گرفتن او و شیوه عصیانش، تقریبا به مانند همان مولفه‌هایی است که سیدی در مغزهای کوچک زنگ‌زده به تصویر کشید، اما در این فیلم، هدف، وسیله را توجیه کرده و شکیب، پیرو احساسات خود، کمر به قتل عوامل تولید یک فیلم بالغ بر ۳۰ یا ۴۰ نفر می‌بندد.

در واقع فرمول هیولا شدن کاراکتر اصلی فیلم، به‌مانند همان نرمی است که در فیلم قبلی سیدی نشان داده شده بود با این تفاوت که فرجام عصیان در این فیلم، صریح‌تر و خشن‌تر بوده و آن کارگر ساده‌ ابتدای فیلم، به چنین مرتبه‌ای می‌رسد.

در این خط سیر روایی، چند نکته وجود دارد: نخست آن‌که پشتوانه لازم برای رسیدن به چنین عصیانی در کاراکتر شکیب، تئوریزه نمی‌شود. فیلم‌نامه در این زمینه، تنها به چند بدبیاری بسنده کرده و قتل معشوقه شکیب را بهانه‌ای قرار می‌دهد تا وی دست به چنین جنایتی بزند. این رویکرد، منطق روایی محکمی در فیلمنامه ندارد. ضمن اینکه شکل کشتن عوامل فیلم که با سرقت سم از گاوصندوق صورت گرفته، چندان با هویت فیلمی که اصرار دارد یک درام واقع‌گرایانه جدی و تلخ است، همخوانی نداشته و شاید اگر سیدی تلاش می‌کرد تا فینال این فیلم را به مانند مغزهای کوچک زنگ‌زده، رئالیستی‌تر می‌بست، خوانایی و منطق بیشتری را به خود می‌دید.

البته که این فینال، شکل هنری‌تری داشت و نشان می‌داد که یک کاراکتر تا چه اندازه در راستای نقشی حرکت می‌کند که در آن بازی کرده. مخاطب این فیلم پس از تماشای فصل فینال، به یاد یکی از سکانس‌های فیلم هیتلر می‌افتد که طی آن، زندانیان به یک فضای بسته هدایت شده و در آنجا با ریختن بنزین بر روی آنها، به آتش کشیده می‌شوند. این مسخ‌شدگی، با این سکانس فینال، به خوبی به مخاطب منتقل می‌شود حال آن‌که این نگاه هنری و مقارنه مفهومی، شکل رئالیستی فیلم را قربانی کرد و سبب شد تا درام، نمود بیشتری در این مهندسی داشته باشد.

فارغ از این رویکرد، فیلم کارگردانی شاخصی دارد. راکوردهای دشوار و شلوغ فیلم، به خوبی حفظ شده و کارگردان موفق شده تا از پس سکانس‌های شلوغ و پراکت فیلم برآید. بازی محسن تنابنده، یکی از بهترین بازی‌های کارنامه اوست که می‌تواند فصل جدیدی از توانمندی این بازیگر را به تصویر بکشد. آنچه اما تاثیرگذاری این درام ملتهب را بیشتر می‌کند، موسیقی گوش‌نواز اثر است که در فصول مختلف فیلم، به خوبی بر روی داستان سوار شده و التهاب و تاثیرگذاری آن را دوچندان می‌کند.

جنگ جهانی سوم، همان فیلمی است که در ادامه سینمای معناگرایانه سیدی، از او انتظار داشتیم. البته که فیلم، هنوز با آرمان‌های یک درام روانشناختی نوین و متاثر از جامعه روز، فاصله بسیاری دارد اما قطعا، یک گام جلوتر از مغزهای کوچک زنگ‌زده است و این نشان می‌دهد که کارگردان، در پیمودن این مسیر، تا چه اندازه آگاهانه و البته با طمانینه قدم برداشته است.

  منبع: خبرگزاری ایرنا برچسب ها: هومن سیدی ، جنگ جهانی سوم ، آکادمی اسکار ، محسن تنابنده ، نقد فیلم

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: هومن سیدی جنگ جهانی سوم آکادمی اسکار محسن تنابنده نقد فیلم مغزهای کوچک زنگ زده جنگ جهانی سوم کارگر ساده هومن سیدی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۵۶۶۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

داستان سرماخوردگی در انسان‌ها از چه زمانی آغاز شد؟

غزال زیاری- اکثر مردم حداقل سالی یک‌بار سرما می‌خورند و درنتیجه سرماخوردگی یکی از رایج‌ترین تجربیات انسانی به شمار می‌رود؛ اما حالا این سؤال مطرح است که در تاریخ هوموسپینس (انسان خردمند)، اولین بار انسان‌ها از چه زمانی دچار سرماخوردگی شده‌اند؟

پاسخ دادن به این سؤال کار سختی است؛ چراکه ویروس‌های متعدد و زیادی باعث ایجاد سرماخوردگی می‌شوند و از سوی دیگر، تعداد کمی از این ویروس‌ها در بقایای انسانی باقی می‌مانند؛ اما قدیمی‌ترین شواهد باستان‌شناسی انسان‌ها، حکایت از آن دارد که برخی از اولین انسان‌های هومو سپینس متعلق به حداقل سیصد هزار سال پیش با سرماخوردگی دست‌وپنجه نرم می‌کردند.

سرماخوردگی چیست؟

"سرماخوردگی" اصطلاحی کلی برای گروهی از عفونت‌های تنفسی است که معمولاً در افرادی با سیستم ایمنی سالم، به‌صورت خفیف بروز می‌کند. راینوویروس‌ها، کرونا ویروس‌ها و ویروس سنسیشیال تنفسی (RSV) اغلب باعث ایجاد سرماخوردگی می‌شوند و قبل از اینکه این پاتوژن‌ها بین انسان‌ها گسترش پیدا کند، احتمالاً انسان آن‌ها را از مهره‌داران دیگر دریافت کرده‌ است.

جوئل ورتهایم، ویروس‌شناس فرگشتی دانشگاه کالیفرنیا دراین‌باره توضیح می‌دهد: «زندگی در مجاورت حیوانات راه ساده‌ای است که انسان را در معرض مکرر ویروس‌های جدید قرار دهد و همین می‌تواند منجر به تبدیل‌شدن این ویروس به یک ویروس بومی انسانی شود.»

انتقال ویروس‌ها از حیوان به انسان؟

معمولاً در صورت انتقال ویروس حیوانی به بدن انسان، این ویروس نمی‌تواند باعث ایجاد عفونت شود؛ چون با بدن میزبان جدیدش سازگار نیست. بااین‌حال، گاهی یک ویروس مجموعه‌ای از ژن‌های مناسب را برای جهش موفق و حتی انتشار در بین انسان‌ها در اختیار دارد؛ مثلاً ویروس‌های کووید-۱۹ و آنفولانزای خوکی به همین شکل پدید آمده‌اند.

دانشمندان فرضیه‌های متعددی درباره زمانی که ویروس‌های سرماخوردگی برای اولین بار شکوفا شدند، مطرح کرده‌اند و جالب اینجاست که شروع آن‌ها در نقاط بسیار متفاوتی از جدول زمانی انسان قرار می‌گیرد. تعدادی از محققان بر این باورند که انتقال ویروس‌ها از حیوانات به انسان، در طلوع تمدن بشری (بین ۵ هزار تا شش هزار سال قبل) صورت گرفته؛ زمانی که انسان‌ها زندگی در محله‌های نزدیک به هم را آغاز کردند؛ بدین ترتیب پاتوژن‌ها راحت‌تر می‌توانستند پخش شوند و در آن زمان، انسان‌ها شروع به پرورش حیواناتی مملو از ویروس نمودند.

البته که همه دانشمندان موافق این فرضیه نیستند.

فرانسوا بالوکس، زیست‌شناس محاسباتی دانشگاه کالج لندن بر این باور است که جمعیت‌های شکارچی-گردآورنده که به کشاورزی نمی‌پرداختند، از طریق شکار در معرض ویروس‌های حیوانی قرار می‌گرفتند. شکارچیان از قبل از انسان‌های خردمند هم وجود داشته‌اند (مثلاً در گونه‌های انسان‌تبار منقرض‌شده‌ای مثل انسان‌های راست‌قامت (Homo erectus) که اولین بار ۲ میلیون سال پیش ظهور کردند). بالوکس معتقد است که ویروس‌های سرماخوردگی مختلف در طول فرگشت انسان در زمان‌های مختلف در رفت‌وآمد بوده‌اند.

او دراین‌باره می‌گوید: «فکر می‌کنم احتمالاً یکی از رویدادهایی که منتهی به افزایش قابل‌توجه جذب عوامل بیماری‌زا در انسان شده، گسترش انسان‌ها به خارج از آفریقاست که طی آن، افراد ویروس‌های سرماخوردگی جدیدی را دریافت کردند.» قدمت اولین انسان‌های خردمند در خارج از آفریقا به حدود دویست و ده هزار سال قبل بازمی‌گردد.

بررسی ویروس‌های سرماخوردگی باستانی

ورتهایم دراین‌باره می‌گوید: «رد پای بیماری ناشی از سرماخوردگی، به‌خوبی باقی نمی‌ماند.» این ویروس‌ها معمولاً علائم عفونت را در بافت‌های نرمی مثل ریه‌ها باقی می‌گذارند که پس از مرگ از بین می‌روند و اثری از آن‌ها در استخوان‌ها و دندان‌های مقاوم باقی نمی‌ماند.

ژنوم‌های ویروسی در بقایای انسان‌های باستانی یافت شده که البته تنها مربوط به ویروس‌های مبتنی بر DNA است و نه ویروس‌های حاوی RNA که این پسرعموی ژنتیکی DNA، در بین ویروس‌های سرماخوردگی بسیار رایج‌تر است.

لوسی فان دورپ، متخصص ژنتیک دانشگاه کالج لندن در این رابطه توضیح می‌دهد: «RNA سریع‌تر از DNA تجزیه می‌شود، درنتیجه بازیابی آن به‌مراتب سخت‌تر است. به همین خاطر است که تا به امروز، هیچ ویروس RNA از مواد باستانی کشف نشده است.»

بالوکس و فان دورپ با انجام حفاری‌هایی در سیبری، به جست‌وجوی ویروس‌های باستانی در دندان‌های انسان پرداختند. در مقاله منتشره در bioRxiv آن‌ها از دو ژنوم باستانی برای یک ویروس DNA به نام آدنوویروس C انسانی نام بردند که می‌تواند باعث ایجاد علائم سرماخوردگی شود.

طبق تخمین محققان، آخرین جد مشترک این ویروس‌ها تقریباً به هفت‌صد هزار سال قبل برمی‌گردد ( یعنی مدت‌ها قبل از ظهور انسان‌های خردمند یا هومو سپینس‌ها). این احتمال وجود دارد که این ویروس‌ها از بدن شامپانزه‌ها یا گوریل‌ها به انسان‌ها منتقل شده باشند، اما این‌که دقیقاً چه زمانی اتفاق رخ‌داده، در حد حدس و گمان باقی مانده است.

یافت بقایای کروناویروس قرن شانزدهمی

باوجود آنکه دانشمندان هنوز ویروس‌های RNA از دوران باستان پیدا نکرده‌اند، اما موفق به یافتن یک ویروس کرونای قرن شانزدهمی در پالپ دندان اسکلت‌های انسان در فرانسه شده‌اند. RNA یافت‌شده با کروناویروس‌های شناخته‌شده امروزی متفاوت است و این حکایت از آن دارد که این پاتوژن‌های تاریخی ممکن است یا از بین رفته باشند یا فراتر از تشخیص، فرگشت یافته باشند.

در هر حال این احتمال وجود دارد که این ویروس کرونا به گردش خود در بدن انسان ادامه داده باشد؛ اما در دوران مدرن، توالی‌یابی نشده است. فان دورپ در این رابطه توضیح می‌دهد: «بسیاری از ویروس‌های عامل سرماخوردگی، در شرایط امروزی توالی ضعیفی دارند که از جمله آن‌ها می‌توان از ویروس‌های کرونای سرماخوردگی که به‌طور منظم در گردشند، نام برد.»

بالوکس و همکارانش حالا و با در اختیار داشتن بقایایی کمیاب از ویروس‌های باستانی، بر پاتوژن‌های گذشته نزدیک تمرکز کرده‌اند و در حال مطالعه روی بقایای انسانی هستند که در دو قرن گذشته جمع‌آوری و در مراکز پزشکی ذخیره‌شده‌اند.

بالوکس گفت: «احتمالاً در آینده تصویر جمعی مناسبی از ویروس‌هایی که در طول ۲۰۰ سال گذشته با ما بودند، خواهیم داشت. این می‌تواند ردیابی تاریخچه این ویروس‌ها درگذشته‌های دور را برای دانشمندان آسان‌تر کند.»

منبع: livescience

۵۴۳۲۱

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902910

دیگر خبرها

  • نظربازی با اصفهانِ اردیبهشتی
  • داستان سرماخوردگی در انسان‌ها از چه زمانی آغاز شد؟
  • پیش بینی افزایش نسبی و تدریجی دما در استان گلستان
  • یادآوری خاطرات با نسخه بدنساز داستان اسباب بازی ها(عکس)
  • ۲۰ فیلم ترسناک که بر اساس داستان واقعی ساخته شدند
  • واکنش آذری جهرمی به افشای قرارداد شهرداری تهران با شرکت چینی/ سکوت میرسلیم جالب است
  • آذری جهرمی: سکوت جناب آقای میرسلیم جالب است!
  • داستان نامگذاری خلیج فارس + فیلم
  • غرق‌شدگی یک جوان در کانال آب محدوده حیدرآباد
  • جلوگیری از رها شدگی پایه و اساس بسیج هنرمندان باشد